کد مطلب:276571 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

دعای حضرت سجاد برای دعا کنندگان
این دعا بر فواید متعدّد و آثار چندی مشتمل است:

اول: دعا و طلب صلوات بر آنان از سوی خدای - عزّوجلّ - در هر صبح و شام.

دوم: سلام بر آنان از سوی خدای تعالی.

سوم: جمع شدن امر آنان بر تقوی.

چهارم: اصلاح و سامان دادن به امور و شؤون آنان.

پنجم: پذیرفتن توبه آنان و آمرزش گناهان ایشان.

ششم: اسكان دادن آنان در بهشت، در مجاورت امامان برحقّ علیهم السلام.

دلیل بر این امور گفتار امام سجّادعلیه السلام در دعای روز عرفه است كه پس از دعا كردن درباره مولایمان صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشریف - چنین دعا كرده است:

«اَللَّهُمَّ وَصَلِّ عَلی أَوْلِیآئِهِمْ، المُعْتَرِفِینَ بِمَقامِهِمْ، المُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمْ، المُقْتَفِینَ آثارَهُمْ، المُسْتَمْسِكِینَ بِعُرْوَتِهِمْ، المُتَمَسِّكِینَ بِوِلایَتِهِمْ، المُؤْتَمِّینَ بِإِمامَتِهِمْ، المُسْلِمِینَ لِأَمْرِهِمْ، الُمجْتَهِدِینَ فِی طاعَتِهِمْ، المُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمْ، المادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمْ، الصَّلَواتِ المُبارَكاتِ الزَّاكِیاتِ النَّامِیاتِ الغادِیاتِ الرَّایِحاتِ، وَسَلِّمْ عَلَیْهِمْ وَعَلی أَرْواحِهِمْ وَأَجْمِعْ عَلَی التَّقْوی أَمْرَهُمْ، وَأَصْلِحْ لَهُمْ شَأْنَهُمْ وَتُبْ عَلَیْهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ، وَخَیْرُ الغافِرِینَ، وَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِی دارِ السَّلامِ، بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»؛



[ صفحه 635]



بارالها! درود و صلوات فرست بر دوستان آنان كه مقامشان را اعتراف دارند، و از روش ایشان تبعیّت نمایند، و از آثارشان پیروی كنند، و به آنان دست یازند، و به ولایتشان تمسّك جویند، و به امامتشان اقتدا كنند، و تسلیم امرشان باشند، و در اطاعتشان كوشش نمایند، و منتظر روزگار حكومتشان باشند، و دیده ها به سوی ایشان بدوزند، صلوات های مبارك پاكیزه نمو كننده در هر صبح و شام، بر آنان و ارواح ایشان سلام فرست، و امرشان را بر تقوی جمع گردان، و وضعشان را به سامان برسان، و توبه ایشان را بپذیر كه تویی توبه پذیر و مهربان، و بهترین آمرزندگان، و ما را در دارالسلام (سرای سلامت بهشت) با آنان قرار ده، به رحمت خودت ای مهربان ترین مهربانان.

می گویم: وجه دلالت این دعا بر مقصود ما این كه: بدون شبهه دعای آن حضرت علیه السلام مستجاب است، و به شش دعا كه به آن ها اشاره كردیم، برای مؤمنانی كه ده صفت داشته باشند دعا كرده است و هرگاه مؤمن با شرایطی كه در آخر این بخش خواهد آمد، برای تعجیل فرج مولایش دعا كند از مصادیق یاد شدگان در این دعا می شود، واین دعا درباره اش به اجابت می رسد.

در این جا لازم است برای توضیح مقصود، سه مطلب بیان شود:

اوّل: شرح دعاهای یاد شده، كه می گویم: شاید منظور از صلوات، رحمت باشد، چنان كه یكی از تفسیرهای روایت شده در این كلمه است.

و ممكن است كه مراد ثناگویی خداوند بر بنده در ملأ اعلی باشد، چنان كه در مورد كسانی مباهات كردن خداوند به فرشتگان رسیده است. و منظور از صلوات های مبارك، بسیاری منافع و آثار دنیوی، و پاكیزه: خالی بودن از شائبه خشم و عقوبت الهی. و نمو كننده: افزون شدن و چند برابر گشتن آثار و نتایج اخروی آن ها است. و منظور از جمع شدن امر آنان بر تقوی، این است كه: تمام كارهایشان موافق با تقوی و خالی از آمیختگی با هوی و هوس باشد، كه عملی برخلاف دستورات خداوند تعالی از آنان سر نزند. و احتمال می رود كه منظور هماهنگی آنان و جمع شدنشان بر كلمه تقوی باشد، ولی احتمال اوّل اظهر است. و سامان دادن وضع آنان: یعنی اصلاح امور دنیوی ایشان.

دوم: شرح صفات ده گانه یاد شده، به طوری كه از كلمات عترت پاك پیامبرصلی الله علیه وآله استفاده می شود، پس می گویم:



[ صفحه 636]



صفت اوّل: اعتقاد به شؤونی است كه خداوند آن ها را به امامان معصوم علیهم السلام اختصاص داده است. این اعتقاد به طور اجمال باشد یا تفصیل، و به این صفت اشاره فرمود با عبارت: «اَلمُعْتَرِفِینَ بِمَقامِهِمْ»؛ كه مقامشان را اعتراف دارند.

صفت دوم: پیروی كردن از آنان در مقابلشان و دینداری نمودن به آنچه ایشان دینداری كرده اند، و همین است مراد از: «اَلمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمْ»؛ از روش ایشان تبعیت نمایند.

صفت سوم: اقتدا كردن به آنان در آداب و افعالی كه از ایشان صادر شده، در هر جنبه از جوانب زندگی كه امام علیه السلام به همین اشاره فرموده: «اَلمُقْتَفِینَ آثارَهُمْ»؛ از آثارشان پیروی كنند.

صفت چهارم: این كه دست آویز خود را همان چیزی قرار دهند كه آنان برای او پسندیده اند، و این امر با عمل كردن مطابق امر و نهیی كه از آنان علیهم السلام رسیده حاصل می گردد، و از همین معنی است كه تعبیر آمد: «اَلمُسْتَمْسِكِینَ بِعُرْوَتِهِمْ»؛ و به آنان دست یازند.

صفت پنجم: در مهمات و رویدادها توسّل و تمسك به ریسمان ولایت ایشان. و امام سجّادعلیه السلام به آن چنین اشاره كرده: «اَلمُتَمَسِّكِینَ بِوِلایَتِهِمْ»؛ و به ولایتشان تمسّك جویند.

صفت ششم: این كه فقط آنان علیهم السلام را امام بداند، و مانند زیدیه و پیروانشان دیگری را امام نداند.

صفت هفتم: تسلیم بودن نسبت به امر ایشان. در اصول كافی به سند صحیحی از عبد اللَّه كاهلی آمده كه گفت: حضرت ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام فرمود: اگر مردمی خدای یكتای بی شریك را عبادت كرده، و نماز را بپای داشته و زكات را عطا كرده و حجّ خانه خدا را بجای آورده، و ماه رمضان را روزه گرفته باشند، سپس به كاری كه خداوند یا رسول خداصلی الله علیه وآله انجام داده اند بگویند: چرا برخلاف این نكرد؟ یا این را در دل احساس كنند، به همین امر مشرك باشند، سپس این آیه را تلاوت كرد: «فَلا وَرَبِّكَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَكِّمُوكَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً»؛ [1] پس نه، به پروردگارت سوگند! ایمان نیاورند تا این كه تو را در اختلافاتی كه بین



[ صفحه 637]



آنان پیش آید حاكم سازند، سپس در دل های خویش از آنچه حكم فرموده ای چیزی از ناراحتی نداشته باشند و به طور كامل تسلیم شوند. سپس حضرت صادق علیه السلام فرمود: بر شما باد به تسلیم. [2] .

و نیز به سند صحیحی از آن حضرت است كه فرمود: مردم سه تكلیف دارند: شناختن امامان، و تسلیم بودن نسبت به آنچه از آنان رسیده و ارجاع نمودن اختلافات به آنان. [3] .

صفت هشتم: به كار بردن كوشش تمام در اطاعت ایشان. و به همین اشاره فرموده: «اَلُمجْتَهِدِینَ فِی طاعَتِهِمْ»؛ و در اطاعتشان كوشش نمایند.

صفت نهم: انتظار ظهور دولت ایشان. چنان كه فرمود: «اَلمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمْ» و منتظر روزگار حكومتشان باشند، و روایاتی كه در این باره آمده در بخش هشتم كتاب ذكر خواهیم كرد.

صفت دهم: این كه امام خودش را در پیش چشمش بداند، و خودش را در حضورامام ببیند كه در تمام احوال و اشغال امام علیه السلام او را می بیند و صدایش را می شنود به طوری كه از نظر او پنهان نمی باشد، و اگر پرده از روی دیده اش برداشته می شد امام علیه السلام را مشاهده می نمود، و در این هنگام در رعایت ادب و احترام نسبت به ساحت مقدس امام كه جدّیت را خواهد داشت. و این است معنی فرموده امام سجّادعلیه السلام: «اَلمادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنُهُمْ»؛ دیده ها به سوی ایشان بدوزند. و بر آنچه گفتیم روایات بسیاری دلالت دارد، از جمله:

در خرایج از ابوبصیر است كه گفت: با حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام داخل مسجد شدم در حالی كه مردم آمد و شد می كردند. پس آن حضرت به من فرمود: از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟ هر كس را دیدم پرسیدم: آیا ابوجعفرعلیه السلام را ندیدی؟ می گفت: خیر. و حال آن كه آن حضرت همانجا ایستاده بود، تا این كه ابوهارون مكفوف (نابینا) آمد، فرمود: از این بپرس. پس به او گفتم: آیا ابوجعفر را ندیدی؟ گفت: مگر نه همین است كه ایستاده؟ گفتم: از كجا دانستی؟ گفت: چگونه ندانم و حال آن كه او نوری درخشان است. گوید: و شنیدم كه آن حضرت به مردی از اهل آفریقا می فرمود: حال راشد چگونه



[ صفحه 638]



است؟ گفت: او را زنده و نیكوعقیده ترك گفتم كه سلامت می رسانید. حضرت فرمود: خدایش رحمت كند. عرضه داشت: او مُرد؟ فرمود: آری. عرض كرد: چه موقع؟ فرمود: دو روز پس از بیرون آمدن تو. گفت: به خدا سوگند بیماری نداشت و علّتی در او نبود، و كسی از مرض یا علّتی می میرد. من پرسیدم: آن مرد كه بود؟ فرمود: مردی از پیروان ما بود كه ما را دوست داشت. سپس فرمود: اگر چنین بدانید كه برای ما با شما دیدگانی بینا و گوش هایی شنوا نیست بد نظر داشته اید، به خدا سوگند! كه چیزی از كارهای شما بر ما پوشیده نیست. و خودتان را به كارهای خوب عادت دهید و از اهل خیر باشید تا به آن شناخته شوید، كه من این را به فرزندان و شیعیانم سفارش می كنم. [4] .

می گویم: قسمتی از دلایل این مطلب را در مكرمت چهل و ششم آوردیم.

سوم: در بیان مترتب بودن این فواید بر دعا برای تعجیل فرج آن حضرت علیه السلام كه می گویم: بدون شك دعا كننده برای مولایمان صاحب الزمان و تعجیل فرج آن بزرگوار، مصداق عناوین مذكوره خواهد بود، در صورتی كه ملازم تقوی هم باشد و نفس خود را از هوی پرستی حفظ نماید، و آن را از موجبات بدبختی و فریبندگی های دنیوی دور سازد، كه خواهد آمد این كه تمام فوایدی كه در این كتاب آورده شده، شرط كمال آن ها تقوی و تهذیب نفس است. پس هرگاه دعا كننده چنین بود به آنچه بیان گشت نایل می آید. زیرا كه دعا: دوستی كردن با امامان برحقّ است، و اعتراف به مقام ایشان، و پیروی از شیوه آنان، و تبعیّت از آثارشان، و دست یازیدن به آنان، و تمسّك جستن به ولایتشان، و اقتدا كردن به امامتشان، و تسلیم بودن به امرشان، و كوشش در اطاعتشان می باشد، و نیز نشانه انتظار روزگار حكومت آن بزرگان است. كه تمام این امور با اندك تأمّلی برای دوستان این خاندان معلوم می گردد.


[1] سوره نساء، آيه 68.

[2] كافي: 390:1.

[3] كافي: 390:1.

[4] الخرايج: 92.